loading...

کوچه سار شعر

بازدید : 400
دوشنبه 13 مهر 1399 زمان : 4:37

"زخمی‌که دو خنجر زده بر طاق دل من"

بگذار که دستان دعاگوی تو باشم
آیینه شوم باز فراروی تو باشم

یک عمر غزل گفتنم از چشم تو بوده ست
بگذار که در شعر تو بانوی تو باشم

آنگونه به صحرای جنونم بکشانی
تا حلقه‌‌‌ای از سلسله‌ی موی تو باشم

زخمی‌که دو خنجر زده بر طاق دل من
طرحی‌ست که من زخمی‌ابروی تو باشم

یک جرعه شراب از خم چشم تو حلال است
بگذار که من ساقی می‌جوی تو باشم

آبشخور دشت دل تو جای پلنگ است
ای کاش که در چشم تو آهوی تو باشم

این طوق که بر دور گلویم شده چون داغ
داغی‌ست که هر لحظه پرستوی تو باشم

صبح‌است و روا نیست که از خواب برآیم
تقدیر من این است که جادوی تو باشم

پروین اسحاقی


برچسب‌ها: پروین اسحاقی
دیگر نمی‌گیری چرا از من نشان ای دوست؟!
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی