loading...

کوچه سار شعر

بازدید : 459
جمعه 24 مهر 1399 زمان : 17:38

(چه شب بدی است امشب)

چه شب بدی است امشب ، که ستاره سو ندارد
گل کاغذی ست شب بو ، که بهار و بو ندارد

چه شده ست ماه ما را ، که خلاف آن شب امشب
ز جمال و جلوه افتاده و رنگ بو ندارد ؟

به هوای مهربانی ، ز تو کرده روی و هرگز
به عتاب و مهربانی ، دلم از تو خو ندارد

ز کرشمه‌ی زلالت ، ره منزلی نشان ده
به کسی که بی تو راهی ، سوی هیچ سو ندارد

دل من اگر تو جامش ، ندهی ز مهر ، چاره
به جز آن که سنگ کوبد ، به سر سبو ندارد

به کسی که با تو هر شب همه شوق گفت و گو بود
چه رسیده است کامشب ، سر گفت و گو ندارد

چه نوازد و چه سازد ، به جز از نوای گریه
نی خسته‌ای که جز بغض تو در گلو ندارد

ره زندگی نشان ده ، به کسی که مرده در من
که حیات بی تو راهی ، به حریم او ندارد

ز تمام بودنی‌ها ، تو همین از آن من باش
که به غیر با تو بودن ، دلم آرزو ندارد

حسین منزوی


برچسب‌ها: حسین منزوی
اسیر خاکم و نفرین شکسته بالی را
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی