(سرخط جنون)
ما سالها سبوکش میخانه بوده ایم
عمری مرید ساقی و پیمانه بودهایم
با مِی ، سرشتهاند گل ما و از الست
مست از شراب صافی خمخانه بودهایم
بر شمع روی شاهد میخانه ز اشتیاق
در سوز و ساز ، همدم پروانه بودهایم
با عشق دوست ترک دو عالم نمودهایم
گویی ز خویش بیخود و بیگانه بودهایم
چون مرغکی ز کینهی صیاد نفس شوم
در باغ عشق مضطر و بی لانه بودهایم
بی جام و میبه مستی و دیوانگی به شهر
ز افسون چشم مست تو افسانه بودهایم
مجنون گرفته است ز ما سرخط جنون
چون کز ازل به عشق تو دیوانه بودهایم
(شمس قمی) ست مست مِی روی دوست چون
ما سالها ، سبوکش میخانه بوده ایم
برچسبها: سید علیرضا شمس قمی